نقد فيلم متري شيش و نيم

۸۴ بازديد

به نظر مي آيد درگيري بيش از حد سعيد روستايي در حاشيه ها و نيز غرق شدن وي در آثاري از قبيل بريكينگ بد و شهر خدا و اصرارِ بيش از حد وي در به نمايش كشيدن اوضاع حاكم بر بازداشت گاه ها تا محاكم قضايي او را از هسته ي اصلي فيلمنامه ي خويش دور نموده است، تا بيش ترين ضربه از اين سمت به فيلم وارد شود.

صفحه فيلم 
متري  شيش و نيم بعد از تجربه ي كارگرداني و نويسندگي سعيد روستايي در سال هاي  اخير تجربه اي موفق براي كارگردانش به شمار مي آيد، اما نتوانسته آن گونه  كه بايد نظر طرفداران و ستايش كنندگان ابد و يك روز را به سوي خويش جلب  كند.
فضا و بسترِ غالبِ روايت در متري شيش و نيم مشابه همان فضاي غالب در  فيلمِ ابد و يك روز است كه اين بار سعيد روستايي براي ايجادِ تفاوت و نيز  برون رفت از آن فضا با باستفاده از چاشني حادثه و نيز فضاهاي انتهايي  زندگيِ سردسته ي يك باند توليد مواد مخدر اثر خويش را دستخوش تغييراتي كرده  است، كه در ظاهر توانسته است جذابيت بصري و نيز يك تعليق نسبي را در اين  فيلم ايجاد نمايد، اما از اين نكته نبايد غافل شد كه استفاده از چند عنصر و  وصل كردن آن ها به فيلمنامه اي كه در ذاتِ خود فاقد اين عناصر مي باشدبه  تنهايي نمي تواند نطفه ي شكل گيري يك داستان را در يك فيلمِ بلند سبب گردد. شروع اين فيلم و شوك ابتدايي آن،يعني سقوط در گودال ايجاد شده در برابر يك  ساختمان نيمه كاره ي در حال ساخت مي توانست نويد بخش يك فيلم جذاب براي  بيننده و عاملي براي همراهي وي باشد اما اين ضرباهنگ متاسفانه و بعد از  دستگيري كركتر اصلي يعني ناصر پاكباز با نقش آفريني نويد محمدزاده؛ كند و  رفته رفته شخصيت ها و از جمله ناصر پاكباز در يك سوم مياني مخصوصا در سكانس  هاي طولاني بعد از بازداشت و در بازداشت گاه محو شود، كه بود يا نبود هريك  از آن ها هيچ تاثيري را بر روند و جريانِ سيالِ فيلم نمي گذارد. سعيد روستايي در متري شيش و نيم به دور از فضاي حاكم بر سينماي كشور حركت  كرده است كه از اين حيث مي توان فيلمش را در زمره ي جسورترين فيلم هاي اخير  سينماي ايران دانست كه در هياهوي فيلم هاي مبتذل روي پرده كه يك دلقك بازي  محض به شمار مي آيند توانسته است اثري قابل قبول را روانه ي سالن هاي  سينما كند. استفاده از ديالوگ هاي پرطمطراق مشابه ديالوگ هاي ابد و يك روز و نيز  استفاده از بازيگران اصلي آن فيلم در متري شيش و نيم، توانسته است نوعي  پيوستگي را در دو فيلم ايجاد كند كه اين مهم در ديالوگ هاي دو فيلم نيز  قابل مشاهده است.براي مثال در سكانس درون اتومبيل ابد و يك روز همان جايي  كه پيمان معادي در حينِ رانندگي ديالوگ گويي مي كند،به زيبايي توصيفي تمام  عيار از نحوه ي دستگيري يك متهم به پخش يا نگهداري مواد مخدر ارائه مي گردد  كه ما جزئ به جزئ اين مراحل را در متري شيش و نيم مشاهده مي كنيم. فيلمبرداري چشم نواز و نيز طراحي صحنه ي جذاب در متري شيش و نيم در كنارِ  نورپردازي منحصر به فرد توانسته است القائات مدنظر كارگردان را به بيننده  منتقل و ايشان را با فيلم همراه كند.پاشنه ي آشيل اين فيلم را اما بايد در  جايي ديگر جست و جو كرد و آن چيزي نيست جز زبانِ روايت و نيز وجود حفره در  فيلمنامه اي كه مي توانست اثري بهتر از اين را روانه ي سينماهاي كشور  كند.متري شيش و نيم به شدت از نداشتن يك زبانِ روايت همگون رنج مي برد و  سردرگمي در ارتباط ميان درام و نيز حادثه در اين فيلم غوغا مي كند،به گونه  اي كه شما به عنوان بيننده در جاي جاي فيلم نمي دانيد بايد دلتان به حالِ  شخصيت ها بسوزد و يا از بد من داستان بخاطر جفايي كه زندگي در حق وي كرده  است از همان كودكي تا لحظه ي مضحكي كه شروع به درد و دل با يك وكيل كه به  بدترين شكل ممكن به ايفاي نقش پرداخته است،خوشتان بيايد و به او حق بدهيد و  ادامه ي ماجرا. به نظر مي آيد درگيري بيش از حد سعيد روستايي در حاشيه ها و نيز غرق شدن  وي در آثاري از قبيل بريكينگ بد و شهر خدا و اصرارِ بيش از حد وي در به  نمايش كشيدن اوضاع حاكم بر بازداشت گاه ها تا محاكم قضايي او را از هسته ي  اصلي فيلمنامه ي خويش دور نموده است، تا بيش ترين ضربه از اين سمت به فيلم  وارد شود. متري شيش و نيم فيلمي متوسط در سينماي ايران به شمار مي آيد كه مي توانست  در نبود شعارها بهتر از اين بوده و جايگاه مناسب تري را در سينماي ايران  داشته باشد.