نقد فيلم سيماي زني در آتش, Portrait of a Lady on Fire, پرتره‌اي براي عنوان

۱۳۵ بازديد

پرتره‌اي براي عنوان
بيش از هرچيز عنوان جذاب فيلم و البته بسيار معترفانه؛ جايزه كن اش مشتاقت مي‌كند كه تماشايش كني و براي من البته نام كارگردانكه زن است و هيات داوران جالب كن همان سال كه با تركيب چهار زن و پوستر آنيس وارداي افسانه‌اي زنانه‌ترين فستيوال سالهاي اخيراست،  به خصوص با حضور كلي ريچارد محبوب و آليس رورواچر كه لازاروي خوشحال را سال ٢٠١٧ از او در كن ديديم، انتخاب به شدت جالبي مي‌آمد.
بي‌شك فيلم بايد فيلمي زنانه و با دغدغه اين روزها مي‌بود و شايد همين پيش زمينه فكري كل قصه فيلم را از دقيقه ١٠ به بعد برايم هويداكرد.
و البته بيش از آن دو سه سكانس آغازين كه عجيب فيلم «پيانوي» جين كامپيوتر را به ياد مي‌آورد.
فيلم فراي در روايت خطي و ساده اش در انتخاب ميزانسن‌ها و چيدمان صحنه بسيار جذاب است. تصاوير تخت كارگردان در اكثر نماهابه سان نقاشي‌ با دقت عجيبي در رنگ و فرم بصري در راستاي روايت فيلم چيده شده‌اند، دوربين ناظر كارگردان نيز در ابتداي فيلم ولحظه‌هايي كه نقاش در پي سوژه است بسيار خوب عمل ميكند.
نماهاي مديوم و كوز سوژه‌ها به درستي تمام اشيا و بك گراند را در خدمت شخصيت‌ها مي‌آورد و حس فضا را تداوم پررنگي مي‌بخشد. اما درست فيلم در ميانه با دي‌كد كردن تمام آنچه ساخته درگير مانيفست‌ها و شعارهاي غليظش ميشود، آنقدر كه عدم حضور جنس مرد ويا همزماني رنج دختر خدمتكار(سوفي) از حضور مردان آنچنان توي ذوق ميزند كه تمام آنچه از زيبايي در ذهنت ساخته شده نابودميشود.
و بيش از آن دغدغه دستمالي شده كارگردان و اينكه خود او درگير چنين رابطه ايست( رابطه سلين سياما و ادل هينل) در همه جاي فيلمآنچنان غالب بر تمام زيبايي‌هاي بصري ميشود كه فيلم ارزش سينمايي اش را فداي شعارهاي روزش مي‌كند.
موسيقي فيلم و آگاهي خالق اثر به تاثيرش روي تصاوير به درستي و به موقع عملكرد زيباشناسانه اش را انجام مي‌دهد  و خاطره‌ايجذاب از قطعه‌هاي آشنا و ناآشنايش مي‌سازد.
پرتره دوشيزه اي در اتش، مثل بسياري از فيلمهاي فستيوالي اخير درگير مفاهيمي ست كه با تمام اهميتشان، چنين بازگويي اي با اينشمايل  و اين همه باسمه‌اي، محدود به زمانشان ميكند و از تبديل شدن به اثري ابدي دور و دورتر.
گرچه وظيفه هنر دغدغه مند بودن و بيان ذهنيات خالق است ( در يك نگاه) اما پرت كردن مفاهيم و معاني توي صورت مخاطب، هيچ وقتنمي‌تواند تاثيري به قوت يك اشاره كوچك و نسيم‌وار را داشته باشد.