چه كسي فكرش را مي كرد خانه پدري كه محيطي امن براي بچه ها و اعضاي خانواده است ناگهان به خاطر تعصبات و قضاوت هاي اشتباه تبديل به «قبرستان پدري» شود؟ خانه پدري از زمان مي گويد. از گذشت زماني كه نه تنها يك جنايت خانوادگي را پاك نمي كند بلكه تا ساليان سال شومي آن گريبانگير اعضاي خانواده مي شود. اين درام ارزشمند كيانوش عياري كه مايه اعتبار ژانر درام در سينماي ايران است، داستان يك خانواده را در پنج دوره تاريخي بازگو مي كند. كيانوش عياري با ظرافت و هوشمندي مضامين جهان شمولي چون تعصبات، پنهان كاري، عواقب اعمال انسان در زندگي، سركوب هاي جامعه و... را در فيلم خود مطرح مي كند. اين فيلم از لحاظ روشنفكري پيروز و از لحاظ اخلاقي به شدت صادق است. كمتر فيلمي را ديده ام كه اينگونه در نمايان ساختن عمق زندگي و بحران موفق باشد. كمتر فيلمي را ديده ام كه چنين ديالوگ هاي زيبا هوشمندانه و غير تصنعي داشته باشد. خانه پدري فيلم استادانه است درباره پيچ و خم هاي ماهيت انسان، انتخاب هاي تعصب آلود، و طبيعت خشن و بدوي انسان ها. هيچكدام از شخصيت هاي اين فيلم آرامش بخش نيستند. هركدام از آن ها به نحوي تماشاگر را دستخوش نگراني و اظطراب مي كنند. اين فيلمِ يگانه، از پنج اپيزود تشكيل شده است. پنج اپيزودي كه عياري، گويي به تأسي از «صد سال تنهايي ماركز»، حد و مرزِ آنها را در هم ميشكند و روايتي از ۷۰-۸۰ سال زندگي يك خانواده درونِ يك خانه را به تصوير مي كشد. تمامِ فيلم ماهيتي خاطرهوار دارد. گويي، شخصي، انساني، ساكني از آن خانه، در حالِ به ياد آوردنِ خاطرههاست. اپيزودها، آدمها، ساكنين، وسايلِ خانه، ميآيند و ميروند و آن تاب و در پابرجا هستند. تاب و دري كه جزئي از خانهي پدري اند و تمامِ محتواي فيلم قائم به آنهاست. خانهي پدري چنان از اين ويژگي بهره ميبرد كه هيچ فرقي نميكند كه كدام اپيزود اول باشد و كدام يك آخر. به راحتي ميتوان فيلم را از آخر به اول روايت كرد؛ چونان كه خاطرهاي به ذهن ميآيد كيانوش عياري سر صحنه خانه پدريفيلم دقيقا انگشت روي خصلت پنهان كاري ايراني ها در طول تاريخ مي گذارد و عواقب آن را در دهه هاي بعد نشان مي دهد. همانند جدايي نادر از سيمين كه دروغ گويي و عواقب آن را نشان مي داد. عياري در خانه پدري، روي فرهنگي زوم كرده است كه در بطن خود پنهان كاري را پرورش مي دهد و همه جنايت ها و خشونت ها و گره هاي بعدي نيز از دل آن زاده مي شود. شخصيت هاي فيلم خانه پدري عامدانه در تلاش هستند تا ديگران متوجه كار آنها نشوند. عياري براي نشان دادن اين مضمون از عناصر زيادي استفاده كرده است و مدام آن ها را در تاريخ هاي مختلف زماني در فيلم تكرار مي كند. ماجراي پنهان كاري از دفن ملوك شروع مي شود و همانطور ادامه دارد. قفل كردن در انباري. تيغه كشيدن روي آن. در مراسم ختم كربلايي حسن، محتشم بر سر دخترش فرياد مي زند «مگر الان وقت آوردن اين ها است؟» (دار قالي و فرش- پنهان كردن شغل دختر از چشم ديگران). پنهان شدن همسر در زير زمين از دست شوهرش. پنهان كردن خواهر در انباري براي حفظ آبرو. زير زمين خانه پدري به تمام معنا نماد پنهان كاري در جامعه است. فرش در فيلم عياري نماد زن سنتي است و عمر آن نسل از زن ها! و اين رفو كردن فرش عجب نماد خوبي از پنهان كاري بر جنايت صورت گرفته در فيلم است و انعامي كه مشتري به خاطر خوب رفرو كردن به محتشم مي دهد. در ابتداي فيلم پدر اصرار دارد كه ملوك فرش را تمامكند و با تمام شدن فرش او را مي كشد و دفن مي كند. زن عليرضا وقتي براي رفو كاري به زير زمين مي آيد همسرش او را كتك مي زند و فرش نيمه كاره را پاره مي كند. در قسمت هاي بعد كه دختر محشتم در مراسم ختم پدربزرگ اش قاب دار قالي و فرش به زير زمين مي آورد، وقتي مي فهمد در آنجا جنايتي صورت گرفته دار قالي را جمع مي كند و پس مي دهد! در اينجا نقطه تغيير زن سنتي نسبت به زن مدرن است. كه ديگر نمي خواهند فرش ببافند. و در انتها هم مي بينيم عروس محتشم زني تحصيل كرده و دكتر است. اين فيلم سير تحولي زن ها از 80 سال پيش تا امروز را نشان مي دهد. در طول ساليان مردان خشن خانواده به كاريكاتوري بدل ميشوند و مدام درجا مي زنند، ولي زنان در طول اين سالها كم كم قدرت ميگيرند و در نهايت موازنه قدرت در اين خانواده به يك تعادل ميرسد. خانه پدري كيانوش عياري با اين فيلم نشان مي دهد يك مهندس سينمايي است. روابط زماني و مكاني هندسه وار اثر و انواع و اقسام موتيف هاي تكرار شونده ديداري و شنيداري و موقعيتي، در اثر حضور دارند تا قطعات اين پازل را قرينه وار كنار هم قرار دهند. اين نوع تكرار با تم اصلي فيلم كه از تاريخي به تاريخ ديگر مي رود تناسب عجيبي دارد. فيلم در ظاهر خيلي ساده و سرراست است، ولي پشت داستان ساده و روان فيلم آشوبي برپاست. براي كشف خانه پدري بايد عناصر كليدي، صحنه هاي تكرارشونده، تناقض ها، خلاء ها، نابساماني ها را در زير پندار منسجم متن پيدا كنيد. فيلمساز نقطه پويا و مركز تحرك فيلم را روي وقايع عادي زندگي بنا كرده و ريتمي يك دست به آن داده است. در اپيوزد 4 فيلم اصابت ميل پرده روي سر كه به جراحت و خونين شدن سرش مي انجامد و نيز بي اختياري اش در دفع ادرار در اثر فشار ناشي از عصبيت پدر، يادآور خون و ادراري است كه در اپيزود اول از دختر حسن ديده بوديم. يا مثلا قوطي ترياكي كه با حوصله آوردن اش توسط پسرك تأكيد مي شود و آرامش برادر در فصل اول فيلم و در صحنه قتل، تشت اشتباهي كه پسرك براي آب آوردن در اوايل فيلم با لگني كه به اشتباه وقتي دختر مي خواهد استفراغ كند و پارچ مي آورند، درفصل سوم تأكيد بر در خانه كه هر بار آن را ميبينيم متوجه گذر زمان ميشويم و تابي كه از پشت كنگره پنجره ميبينيم دو موتيف بصري خانه پدري هستند كه با اولي وارد زندگي خاندان پدر محتشم ميشويم و با هر بار ديدن تاب در حال تكان خوردن از سوي مردان خانواده وارد فصل ديگري از آن مي شويم. آن تاب كه هر بار آن را از زاويه ديد مردان متعصب و خشن خاندان پدري ميبينم دختر روي آن در حال بازي است نمادي از زندگي تكراري و در رفت و برگشت زنان در اين سبك سنتي است. در پايان فيلم ولي ديگركسي روي اين تاب بازي نمي كند و شكسته و بي تحرك است. از همان ابتداي فيلم كه ملوك در مي زند و وارد خانه مي شود و ديگر هرگز پايش به بيرون آن نمي رسد و براي هميشه در آن زيرزمين مدفون مي شود، ما و افراد خانه پدري قدم در مكان بسته و محدودي مي گذاريم كه گويي نفرين ملوك تمام ما را در آن خانه حبس كرده است كه تنها راه نجات خراب كردن آنجا و احداث يك ساختمان ديگر است. كه اين نيز امكان پذير نيست چون در انتهاي فيلم همسر پسر محتشم مي گويد «من نمي خوام خونه ام جايي ساخته بشه كه قبلاً يكي رو توش كشته ان». او زودتر ميخواهد از آن خانه برود. حتي نميتواند لحظهاي در آن خانه تعلل كند. دخترِ مياني محتشم و فرخنده هم ميرسند. آمبولانس هم رسيده است و در حالِ انتقالِ محتشم است. پسر به آنها ميگويد: «برويد و من پشتِ سرتان ميآيم.» به زير زمين ميرود. از آنجا، به حياط نگاه ميكند و تابِ فرسوده و خالياي را ميبيند كه ديگر كسي روي آن بازي نمي كند! خانه پدري يكي از بهترينهاي سينماي ايران در چند سال اخير است كه از هر نظر ياداور جدايي نادر از سيمين است كه نشان دهنده بحران هاي اخلاقي و اجتماعي است كه از پس يك صفت نكوهيده اجتماعي مي آيند. «عالي» صفت ناقصي براي توصيف خانه پدري كيانوش عياري است.
شنبه ۱۰ اسفند ۹۸ | ۱۹:۲۸ ۵۸ بازديد